گلهای رنگارنگ ۴۸۷
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
در خاطر ما گرد ملالی ننشیند ما چشمۀ نوریم و بتابیم و بخندیم |
آینۀ صبحیم و غباری نپذیریم ما زندۀ عشقیم نمردیم و نمیریم |
||||
(رهی معیری) | |||||
ترانه : هایده | |||||
از بس كه من تنها نشستم تا نیمۀ شب ها نشستم دیگر میان آشنایان هم غریبم گویا كه تنهایی بود تنها نصیبم فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آن چه دیدم ز آشنایی سوزم از این بیگانگی این عشق و این دیوانگی ها دارم شكایت ها به دل از رنج این بیگانگی ها در سینه پنهان می كنم این آه سوزان ترسم كه این آتش سر آرد از گریبان فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم ز آشنایی ای دل بیا بگذراز این راهی كه رفتی و با كس نگفتی ترسم از این راهی كه رفتی بر نگردی و از پا در افتی دیدی كه درد عاشقی درمان ندارد این راه پر رنج و بلا پایان ندارد فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آن چه دیدم ز آشنایی |
|||||
(بیژن ترقی) | |||||
دکلمه :آذر پژوهش | |||||
در خاطر آزاده غباری ز كسم نیست از كوی تو بی ناله و فریاد گذشتم |
سرو چمنم شكوه ای از خار و خسم نیست چون قافلۀ عمر نوای جرسم نیست |
||||
(رهی معیری) | |||||
|
|
||||
روی ناشسته چو ماهش نگرید عذرخواهی كندم بعد از قتل |
چشم بی سرمه سیاهش نگرید عذر بدتر ز گناهش نگرید |
||||
محتشم کاشانی | |||||
آواز : هایده | |||||
با همه عاشقی و رندی و بی باكی ما خاطرم گرد تعلق نپذیرد گویی عاشق پاكیم ار فرق كند ور نكند بر دلت گرد غمی مانده ز صد راه بیا |
شبنم صبح خجل می شود از پاكی ما در دل آب نشسته است تن خاكی ما در بر اهل نظر پاكی و ناپاكی ما می بخور تا نخوری غم ز طربناكی ما |
||||
پژمان بختیاری (بختیاری) | |||||
دکلمه : آذر پژوهش | |||||
چه سود پیش تو فریاد بی قراری من امیدم از تو مبدل به ناامیدی شد |
نه آه در تو اثر می كند نه زاری من نتیجۀ عجبی داد امیدواری من |
||||
(نامی تهرانی) | |||||
ترانه : هایده | |||||
از بس كه من تنها نشستم تا نیمه شب ها نشستم دیگر میان آشنایان هم غریبم گویا كه تنهایی بود تنها نصیبم فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آن چه دیدم ز آشنایی سوزم از این بیگانگی این عشق و این دیوانگی ها دارم شكایت ها به دل از رنج این بیگانگی ها در سینه پنهان می كنم این آه سوزان ترسم كه این آتش سر آرد از گریبان فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آن چه دیدم ز آشنایی ای دل بیا بگذر از این راهی كه رفتی و با كس نگفتی ترسم از این راهی كه رفتی بر نگردی و از پا در افتی دیدی كه درد عاشقی درمان ندارد این راه پر رنج و بلا پایان ندارد فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم ز آشنایی |
|||||
(بیژن ترقی) | |||||