گلهای رنگارنگ ۳۹۸
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
چو گشت از روی تو دل شاد نوروز ز شرمت خرمن گل را به صحرا |
در گنج طرب بگشاد نوروز دهد هر صبحدم بر باد نوروز |
||||
(کمال الدین اسماعیل اصفهانی) | |||||
خوشا وقت سحر آواز بلبل گلستان محفل عیش است كان جا نوای چنگ و بانگ عاشقان است |
خوشا بر شاخ گل پرواز بلبل همه برگ گل است و ساز بلبل بهر شام و سحر دم ساز بلبل |
||||
کمال الدین اسماعیل اصفهانی (غزل) | |||||
جهان در بزم نوروزی نشسته است | كه گل بر تخت پیروزی نشسته است | ||||
(شاعر ناشناس) | |||||
آواز: شهیدی | |||||
از بهر تو افتادم ای دوست به میخانه تو مست می ای جانا من مست دیدارت من زاهد بی چاره گشتم ز خود آواره من دانه افلاكم یك چند در این خاكم جان گوش كشان آمد دل سوی خوشان آمد از بهر تو افتادم ای دوست به میخانه |
سرمست می عشقم كم ده دو سه پیمانه ماندیم خراب این جا ما را كه برد خانه در شهر شدم شهره زین پس من و ویرانه چون عدل بهار آید سرسبز شود دانه زیرا كه بهار آمد رفت آن دی دیوانه سرمست می عشقم كم ده دو سه پیمانه |
||||
مولوی (غزل) | |||||
ترانه: سیما بینا | |||||
باز بنفشه به ناز تاب ز گیسو گشود شد زمین و زمان مست جهان وجود باد صبا پاره كرد برگ گنه پوش گل |
ابر فشاند گهر مرغ سراید سرود بلبل نواخوان و مست خفته در آغوش گل روز مستی شد و شادمانی گویم از این سخن تا بدانی |
||||
همچو زیبایی گلعذاران بگذرد روزگار جوانی خیز كه تا مست مست سر به صحرا زنیم چون گوهر از صفا دل به دریا زنیم |
|||||
دست به ساغر بریم لب به مینا زنیم خیز و چو پروانه ها نرم و سبك پرگشا |
خیز و ز گیسوی خود تاب وگره برگشا روز مستی شد و شادمانی گویم از این سخن تا بدانی |
||||
همچو زیبایی گل عذاران بگذرد روزگار جوانی | |||||
رقصد گل به شاخه ها به نوای باد صبا جام لاله ها شد پر از بادۀ جوانی |
یك جهان صفا دارد دنیا همچون رویا گل به چهره دارد همه رنگ زندگانی |
||||
به چمن بدمد ز هوا ز صبا دم از بوی شادمانی | |||||
(بهادر یگانه) | |||||