گلهای رنگارنگ ۳۴۸
آواز: قوامی | |||||
یک شب آتش در نیستانی فتاد شعله تا گرم کار خویش شد |
سوخت چون عشقی کھ بر جانی فتاد هر نی ای شمع مزار خویش شد |
||||
مجذوب تبریزی (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
منزل ار یار قرین است چه دوزخ چه بهشت | سجده گه گر به نیاز است چه مسجد چه كنشت | ||||
خواجوی کرمانی (غزل) | |||||
ترانه: پروین | |||||
خدایا سینۀ عشق آفرین را از من دیوانه مستان چو من نازك دلی در عاشقی دیگر مبادا |
خدایا از دل آشفته ام این حالت مستانه مستان گل نشكفته ای چون قلب من پرپر مبادا |
||||
مكن منعم مده پندم | كه آزاد از همه بندم | رها از چون و از چندم | |||
مرا جز سایۀ عشق و وفا بر سر مبادا خوشا عشق و خوشا در عالم دل پا نهادن |
تهی از بادۀ شوقم دمی ساغر مبادا دو دست رد به روی سینۀ دنیا نهادن |
||||
مكن منعم مده پندم | كه آزاد از همه بندم | رها از چون و از چندم | |||
مرا جز سایۀ عشق و وفا بر سر مبادا چو من نازك دلی در عاشقی دیگر مبادا |
تهی از بادۀ شوقم دمی ساغر مبادا گل نشكفته ای چون قلب من پرپر مبادا |
||||
(معینی کرمانشاھی) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
سحر بر شاخسار بوستانی برآور هرچه اندر سینه داری |
چه خوش می گفت مرغ نغمه خوانی سرودی ناله ای آهی فغانی |
||||
اقبال لاهوری (غزل) | |||||
آواز: قوامی | |||||
چهر حق را جلوه اندر كعبه و میخانه نیست یاوه پویی تا به كی از بهر راحت در جهان درد اگر داری برو گام از پی مردان بزن |
گر بود جز در دلی آشفته و دیوانه نیست راحتی گر هست جز در ساحت میخانه نیست توشه این ره به جز یك همت مردانه نیست |
||||
میرزا حبیب خراسانی (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
شنیدم در عدم پروانه می گفت پریشان كن سحر خاكسترم را |
دمی از زندگی تاب و تبم بخش ولیكن سوز و ساز یك شبم بخش |
||||
(اقبال لاهوری) (غزل) | |||||
ترانه: پروین | |||||
خدایا سینۀ عشق آفرین را از من دیوانه مستان چو من نازك دلی در عاشقی دیگر مبادا |
خدایا از دل آشفته ام این حالت مستانه مستان گل نشكفته ای چون قلب من پرپر مبادا |
||||
مكن منعم مده پندم | كه آزاد از همه بندم | رها از چون و از چندم | |||
مرا جز سایۀ عشق و وفا بر سر مبادا خوشا عشق و خوشا در عالم دل پا نهادن |
تهی از بادۀ شوقم دمی ساغر مبادا دو دست رد به روی سینۀ دنیا نهادن |
||||
(معینی کرمانشاھی) | |||||
مكن منعم مده پندم |
كه آزاد از همه بندم |
رها از چون و از چندم |
|||
|
|
||||
مرا جز سایۀ عشق و وفا بر سر مبادا چو من نازك دلی در عاشقی دیگر مبادا |
تهی از بادۀ شوقم دمی ساغر مبادا گل نشكفته ای چون قلب من پرپر مبادا |
||||
(معینی کرمانشاھی) | |||||