گلهای رنگارنگ ۲۰۹
فرنگیس اردلان (دگلمه) | |||||
یار باز آمد و غم رفت و دل آرام گرفت غم بیداد زمان دور شد از گلشن جان تا نهان خانۀ شب خلوت عشاق شود خواستم راز درون فاش كنم یار نخواست گفت در كورۀ هجران تن و جانت كه گداخت گفت دور از لب و كامم لب و كام تو چه كرد گفت بر محنت ایام دلت گشت صبور |
بخت خندید و لبم از لب او كام گرفت دست تا دامن آن سرو گل اندام گرفت مه ره خیمه گه ابر سیه فام گرفت نگهی كرد و سخن شیوۀ ایهام گرفت گفتم آن شعلۀ عشقی كه مرا خام گرفت گفتمش بوسۀ تلخی ز لب جام گرفت گفتم این پند هم از گردش ایام گرفت |
||||
رعدی آذرخشی (غزل) | |||||
فرنگیس اردلان (دگلمه) | |||||
كنون با دوستان بیگانه هستم دریغ از من كه در میخانۀ غم |
به گوش عاشقان افسانه هستم به دست تو تهی پیمانه هستم |
||||
(فرصت شیرازی) | |||||
ای مطرب عشق ساز بنواز | كان یار نشد هنوز دمساز | ||||
(فخرالدین عراقی) | |||||
زمانی عاشقی دیوانه بودم دریغ آخر ندانستی تو ای دوست |
زمانی فتنۀ میخانه بودم ه گنجی در دل ویرانه بودم |
||||
(مجد همگر) | |||||
آواز: مرضیه | |||||
نوبهار است بیا تا به چمن روی كنیم هر كجا سنبلی آشفته ببینیم به باغ ار ببینیم یكی غنچۀ نشكفته هنوز چشم سازیم به رخسارۀ نرگس نگران پای سروی بنشینیم به آزادی و ناز |
به خیال رخ جانانه گلی بوی كنیم شرحی آغاز از آن سنبل گیسوی كنیم وصفی از آن لب شیرین سخن گوی كنیم یادی از مستی آن نرگس جادوی كنیم صفتی راست از آن قامت دل جوی كنیم |
||||
میر صیدی تهرانی (غزل) | |||||
فرنگیس اردلان (دگلمه) | |||||
تا رخ از بادۀ گل رنگ برافروخته ای من کجا هجذ کجا ای فلک یی انصاف |
جگر لاله عُذاران چمن سوخته ای به همین داغ بسوزیی که مرا سوخته ای |
||||
(صائب تبریزی) | |||||
ترانه : مرضیه | |||||
منِ بی دل ساقی به نگاهی مستم تو به جامی دیگر چه بَری از دستم دو چشم فتنه انگیزت تا دیدم ای گل قسم به نرگس مستت که از این می مستم از فریب و گردش چشمت نبود در ساغر می دگران مست از می گلگون دل من از گردش وی می و گل گر دل انگیز است تو در آن لب گل و می داری به لطافت چو بهشتی به طراوت چو بهاری از گیسویت بنفشه زاری ای گلستان سر کویت گل بُستان چون رویت کی باشد کی تویی آن گل در گیتی که نداری آفت دی گل من بیا به ساحت باغ و چمن، که گل به سبزه پنهان گردد ز شرح تو پریشان گردد چو روی نازنینت بیند ز ناز خود پشیمان گردد شبی ای مه دمی ای گل گذری کن بر سر ما که جدا از آن لب میگون شده پر خون ساغر ما چو دل از حسرت خون شد نکند می چارۀ وی
|
|||||
(رهی معیری) | |||||
فرنگیس اردلان (دگلمه) | |||||
لوح طلسم هستی عاشق، دل است دل | تا پیش توست بُود و نبودش به دست توست | ||||
(میر صیدی تهرانی) | |||||
همیشه شاد و همیشه خوش باشید. | |||||