برگ سبز ۱۰۶
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
یار برداشت ز رُخ پرده برای دلِ من نتوان گفت زمین است و سما خلوتِ دوست دلِ من دلِ من بارگه سلطنتِ فقر و فناست دلِ من كشتی نوح است به دریای وجود نرسیدند به سر منزلِ مقصود صفا |
بُرد از من دل و بنشست به جای دلِ من خلوتِ سلطنتِ اوست سرای دلِ من آسمان است و زمین است گدای دلِ من ناخدای دلِ كشتی است خدای دلِ من مگر آن قوم كه رفتند به پای دلِ من |
||||
صفای اصفهانی (غزل) | |||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم بر ما نظری كن كه در این شهر غریبیم |
كس نیست چنین عاشق و بیچاره كه ماییم بر ما كرمی كن كه در این مُلك گداییم |
||||
محمودی خوانساری (تصنیف) | |||||
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم برما برما برما نظری كن كه در این شهر اسیریم |
كس نیست چنین عاشق و بیچاره كه ماییم برما برما بر ما كرمی كن كه در این مُلك گداییم |
||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
ما را به تو سرّی است كه كس مَحرَم آن نیست | گر سر برود سرّ تو با كس نگشاییم | ||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
ترسیدن ما چون كه هم از بیم بلا بود | اكنون ز چه ترسیم كه در عین بلاییم | ||||
مولانا (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگه دار شما. |