گلهای تازه ۱۱۸

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

روزی که کلک تقدیر در پنجۀ قضا بود

بر لوح آفرینش  غم سرنوشت ما بود

 

 

روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم

عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود

 

 

می‌خواستم که دل را از غم خلاص جویم

داغ جدایی آمد این آخرین دوا بود

 

 

روزی که کِلکِ تقدیر در پنجۀ قضا بود

بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود

 

 

روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم

عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود

 

 

 

 

غبار همدانی (غزل)

آواز: محمودی خوانساری

 

 

 

روزی که کلک تقدیر در پنجۀ قضا بود

بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود

 

 

روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم

عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود

 

 

روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم

عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود

 

 

می‌خواستم که دل را از غم خلاص جویم

داغ جدایی آمد این آخرین دوا بود

 

 

گر در محیط حیرت غرقم گناه من چیست

در کشتی وجودم عشق تو ناخدا بود

 

 

 

 

غبار همدانی (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

می‌خواستم که دل را از غم خلاص جویم

داغ جدایی آمد این آخرین دوا بود

 

 

گر در محیط حیرت غرقم گناه من چیست

در کشتی وجودم عشق تو ناخدا بود

 

 

 

 

غبار همدانی (غزل)

Back to programme page