گلهای تازه ۹۳

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

بر این دل غمدیده دگر غم نفزاید

 

 

صد محنت و درد است کز آواز وی امشب

نیشم بزند بر دل و جانم بگزاید

 

 

این نغمۀ من بود و ز من گم شده دیری است

چشمم به رهش مانده مگر باز درآید

 

 

 

 

پرویز ناتل خانلری (غزل)

ترانه: عهدیه

 

 

 

 

هر چه با خود داشتم از من گریزان می‌رود

راحت دل می‌رود دل می‌رود جان می‌رود

 

 

بامدادان خوشدلی بار سفر بربست و رفت

اینک امّید از پی‌اش غمگین و پژمان می‌رود

 

 

بام و روزن نیز گویی پَر گرفت از شوق راه

کوی و برزن می‌خزد بر خاک و پیچان می‌رود

 

 

می‌روم کز همدمی یابم نشان وز ماتمم

سایه پیشاپیش من افتان و خیزان می‌رود

 

 

هر چه گِرد خویش می‌بینم وفاداری نماند

ای شب غم پای دار اکنون که جان می‌رود

 

 

 

 

پرویز ناتل خانلری (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

این نغمۀ من بود و ز من گم شده دیری است

چشمم به رهش مانده مگر باز درآید

 

 

نالنده و رنجور شتابد ز ره اینک

در تیرگی شب سوی من ره بگشاید

 

 

کِی بود و کجا بود من و سرخوشی و شب

حالی که دریغا نفسی بیش نپاید

 

 

ایشان بربودند مگر این گهر از من

نِی نِی که گمان بد بر دوست نشاید

 

 

این نغمۀ من بود که هرگز نسرودم

وین مرغ رمیده به قفس باز نیاید

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

بر این دل غمدیده دگر غم نفزاید

 

 

 

 

پرویز ناتل خانلری (غزل)

آواز و عود: عبدالوهاب شهیدی

 

 

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

بر این دل غمدیده دگر غم نفزاید

 

 

صد محنت و درد است کز آواز وی امشب

نیشم بزند بر دل و جانم بگزاید

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

 

 

این نغمۀ من بود و ز من گمشده دیری است

چشمم به رهش مانده مگر باز درآید

 

 

این نغمۀ من بود و ز من گمشده دیری است

چشمم به رهش مانده مگر باز درآید

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

 

 

نالنده و رنجور شتابد ز ره اینک

در تیرگی شب سوی من ره بگشاید

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

 

 

کِی بود و کجا بود من و سرخوشی و شب

حالی که دریغا نفسی بیش نپاید

 

 

ایشان بربودند مگر این گهر از من

نی نی که گمان بد بر دوست نشاید

 

 

این نغمۀ من بود که هرگز نسرودم

وین مرغ رمیده به قفس باز نیاید

 

 

این نغمه‌سرا کیست بگو تا نسراید

بر این دل غمدیده دگر غم نفزاید

 

 

 

 

پرویز ناتل خانلری (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

هر چه با خود داشتم از من گریزان می‌رود

راحت دل می‌رود، دل می‌رود، جان می‌رود

 

 

بامدادن خوشدلی بار سفر بربست و رفت

اینک امّید از پی‌اش غمگین و پژمان می‌رود

 

 

بام و روزن نیز گویی پَر گرفت از شوق راه

کوی و برزن می‌خزد بر خاک و پیچان می‌رود

 

 

می‌روم کز همدمی یابم نشان وز ماتمم

سایه پیشاپیش من افتان و خیزان می‌رود

 

 

هر چه گِرد خویش می‌بینم وفاداری نماند

ای شب غم پای‌دار اکنون که جانان می‌رود

 

 

 

 

پرویز ناتل خانلری (غزل)

ترانه: عهدیه

 

 

 

 

هر چه با خود داشتم از من گریزان می‌رود

راحت دل می‌رود، دل می‌رود، جان می‌رود

 

 

بامدادان خوشدلی بار سفر بربست و رفت

اینک امّید پی‌اش غمگین و پژمان می‌رود

 

 

بام و وزن نیز گویی پَر گرفت از شوق راه

کوی و برزن می‌خزد بر خاک و پیچان می‌رود

 

 

می‌روم کز همدمی یابم نشان وز ماتمم

سایه پیشاپیش من افتان و خیزان می‌رود

 

 

هر چه گِرد خویش می‌بینم وفاداری نماند

ای شب غم پای‌دار اکنون که جانان می‌رود

 

 

 

 

پرویز ناتل خانلری (غزل)

Back to programme page