گلهای تازه ۸۲

گوینده: فخری نیکزاد

چندان‌که بهار است و خزان است در این باغ

چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

صائب تبریزی (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

پیداست ز دامن به میان بر زدن گل

کامادۀ پرواز خزان است در این باغ

صد رنگ سخن در لب هر برگ گلی هست

فریاد که گوش تو گران است در این باغ

هر گل که سر از پیرهن غنچه برآورد

بر غفلت ما خنده‌زنان است در این باغ

صد رنگ سخن در لب هر برگ گلی هست

فریاد که گوش تو گران است در این باغ

هر گل که سر از پیرهن غنچه برآورد

بر غفلت ما خنده زنان است در این باغ

غم گرد دل مردم آزاده نگردد

پیوسته از آن سرو جوان است در این باغ

صائب تبریزی (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

چندان‌که بهار است و خزان است در این باغ

چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

صائب تبریزی (غزل)

آواز: شهیدی

چندان‌که بهار است و خزان‌ است در این باغ

چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

پیداست ز دامن به میان بر زدن گل

کامادۀ پرواز خزان است در این باغ

پیداست ز دامن به میان بر زدن گل

فریاد که گوش تو گران است در این باغ

هر گل که سر از پیرهن غنچه برآورد

بر غفلت ما خنده زنان است در این باغ

غم گرد دل مردم آزاده نگردد

پیوسته از آن سرو جوان است در این باغ

خاموش شد از خجلت گفتار تو صائب

سوسن که سراپای زبان است در این باغ

صائب تبریزی (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

خاموش شد از خجلت گفتار تو صائب

سوسن که سراپای زبان است در این باغ

صائب تبریزی (غزل)