گلهای تازه ۶۷

گوینده: آذر پژوهش

 

 

 

 

هر که را که بخت دیده می‌دهد در رُخ تو بیننده می‌کند

وان‌که می‌کند سیر صورتت وصف آفریننده می‌کند

 

 

هرگه از درش خیمه می‌کَنم جامه می‌درم نعره می‌زنم

من به حال دل گریه می‌کنم دل به کار من خنده می­کند

 

 

چون به روی خود پرده می‌کشد روز روشنم تیره می‌شود

چون به زلف خود شانه می‌زند خاطرم پراکنده می‌کند

 

 

چون به بام حُسن می‌زند عَلَم ماه را پس پرده می‌برد

چون به باغ ناز می‌نهد قدم سرو را سرافکنده می‌کند

 

 

 

 

فروغی بسطامی (غزل)

گوینده: آذر پژوهش

 

 

 

 

آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را

اوّل از بیگانه باید کرد خالی خانه را

 

 

 

 

فروغی بسطامی (غزل)

آواز: عبدالوهاب شهیدی

 

 

 

 

آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را

اوّل از بیگانه باید کرد خالی خانه را

 

 

کاش می‌آمد شبی آن شمع در کاشانه‌ام

تا بسوزانم ز غیرت شمع هر کاشانه را

 

 

تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

 

 

دُرّ اشکم را عجب نبود اگر لعلش خرید

جوهری داند بهای گوهر یک‌دانه را

 

 

 بهای گوهر یک‌دانه را

 

 

بس که دارد نسبتی با گردش چشمان دوست

زان فروغی دوست دارد گردش پیمانه را

 

 

 

 

فروغی بسطامی (غزل)

گوینده: آذر پژوهش

 

 

 

 

هر که را بخت دیده می‌دهد در رُخ تو بیننده می‌کند

وان‌که می‌کند سیر صورتت وصف آفریننده می‌کند

 

 

هر گه از درش خیمه می‌کَنم جامه می‌دَرم نعره می‌زنم

من به حال دل گریه می‌کنم دل به کار من خنده می‌کند

 

 

 

 

فروغی بسطامی (غزل)

تصنیف: عبدالوهاب شهیدی

 

 

 

 

هر که را که بخت دیده می‌دهد در رُخ تو بیننده می‌کند

وان‌که می‌کند سیر صورتت وصف آفریننده می‌کند

 

 

هر گه از درش خیمه می‌کَنم جامه می‌دَرم نعره می‌زنم

من به حال دل گریه می‌کنم دل به کار من خنده می‌کند

 

 

چون به روی خود پرده می‌کشد روز روشنم تیره می‌شود

چون به زلف خود شانه می‌زند خاطرم پراکنده می‌کند

 

 

چون به بام حُسن می‌زند عَلَم ماه را پس پرده می‌برد

چون به باغ ناز می‌نهد قدم سرو را سر افکنده می‌کند

 

 

چون به بام حُسن می‌زند عَلَم ماه را پس پرده می‌برد

چون به باغ ناز می‌نهد قدم سرو را سر افکنده می‌کند

 

 

هر گه از درش خیمه می‌کَنم جامه می‌دَرم نعره می‌زنم

ن به حال دل گریه می‌کنم دل به کار من خنده می‌کند

 

 

 

 

فروغی بسطامی (غزل)

Back to programme page