برگ سبز ۹۰
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
عاشق كه چراغ آشنایی افروخت میرفت و فسانهٔ محبت میخواند |
در روی تو دید و دیده از عالم دوخت میمُرد و به دیگران وفا میآموخت |
||||
عاشق اصفهانی (غزل) | |||||
بریخت دُردِ می و محتسب ز دیر گذشت نهال قد تو را جلوهگر نمیخواهم |
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت در آن دیار كه روزی نسیم غیر گذشت |
||||
آصفی هروی (دوبیتی) | |||||
ما دست شوق با تو در آغوش كردهایم از ما مپرس حال دل ما كه یك نفس |
بازآ كه از گذشته فراموش كردهایم خود را به حیله پیش تو خاموش كردهایم |
||||
فتحی اردستانی (دوبیتی) | |||||
ای ناصبور دل به خدا میسپارمت از بس به عهد دوستیات اعتماد نیست |
وز كوی یار میروم و میگدازمت یار منی و یار كسان میشمارمت |
||||
عاشق اصفهانی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
ما هم شكسته خاطر و دیوانه بودهایم ما نیز چون نسیم سحر در حریم باغ ما هم به روزگار جوانی ز شور عشق بر كام خشك ما به حقارت نظر مكن ای عاقلان به لذت دیوانگی قسم ما هم شكسته خاطر و دیوانه بودهایم |
ما هم اسیر طرهٔ جانانه بودهایم روزی ندیم یلبل و پروانه بودهایم عبرت فزای مردم فرزانه بودهایم ما هم رفیق ساغر و پیمانه بودهایم ما نیز دلشكسته و دیوانه بودهایم ما هم اسیر طرهٔ جانانه بودهایم |
||||
پژمان بختیاری (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما. |