برگ سبز ۸۷
دکلمه: تقی روحانی |
|||||
ای روی تو آرزوی دیرینۀ ما از صیقل آدمی زداییم درون |
جز مهر تو نیست در دل و سینۀ ما تا عكس رخت فتد در آیینۀ ما |
||||
عراقی (رباعی) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
چشم بگشا كه جلوة دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (دوبیتی) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
زر چه باشد كه نثار كف پای تو كنم؟ سر و زر یا دل وجان هر چه به گنجینه مراست بس عزیزست و گرانمایه مرا عمر عزیز از دل و دیده در این خانه دو منزل داری از دل و دیده در این خانه دو منزل داری لطف ها كردی و من هیچ نیارم كردن لطف ها كردی و من هیچ نیارم كردن |
كه سر آن قدر ندارد كه فدای تو كنم به وفای تو نیرزد كه بهای تو كنم لیكن آن عمر كه در كار وفای تو كنم تا كدامین بپسندی تو كه جای تو كنم تا كدامین بپسندی تو كه جای تو كنم در جزای تو مگر شكر خدای تو كنم در جزای تو مگر شكر خدای تو كنم |
||||
حبیب خراسانی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویی همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویی بشكست اگر دل من به فدای چشم مستت همه خوشدل آن كه مطرب بزند به تار چنگی همه خوشدل آن كه مطرب بزند به تار چنگی همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویی |
چه زیان ترا كه من هم برسم به آرزویی ؟ چه زیان ترا كه من هم برسم به آرزویی ؟ سرِ خُمِ می سلامت شكند اگر سبویی من از آن خوشم كه چنگی بزنم به تار مویی من از آن خوشم كه چنگی بزنم به تار مویی تو قدم به چشم من نه بنشین كنار جویی چه زیان ترا كه من هم برسم به آرزویی ؟ |
||||
فصیح الزمان رضوانی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
روشنک: |
|||||
این هم برگ سبزی بود تحفۀ درویش؛ علی نگهدار شما . | |||||