قاسم انوار

قاسم انوار، سیّدمعین‌الدین، صفی‌‌الدین علی فرزند نصیر (۷۵۷- ۸۳۵ یا ۸۳۷- ۸۳۸ ق) صوفی، عارف و شاعری که متخلص به «قاسم» یا «قاسمی» و معروف به «شاه قاسم انوار» بود. خاندانش از سادات حسینی تبریز و او خود از پیروان خاندان شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده و در مشرب تصوف مقامات بلند داشته است. در سراب به دنیا آمد و در جوانی به تبریز برای کسب علم رفت و در حلقۀ مریدان شیخ صدرالدین موسی، پسر و جانشین شیخ صفی‌‌الدین درآمد. قاسم انوار از او به عنوان «صدر ولایت» یاد می‌کند. سپس به گیلان رفت و روابط دوستانه‌ای با جانشینان شیخ زاهد گیلانی برقرار کرد. در ادامۀ سفرش، به خراسان رفت و در هرات مستقر شد و شهرت و مریدان بسیار یافت. در ۸۳۰ ق به تهمت سیاسی از هرات به سمرقند تبعید شد و چند سال بعد به خراسان مراجعت نمود و در قریۀ خرجرد جام یا به قولی در قصبۀ لنگر از توابع نیشابور ساکن شد و در همان‌جا در سن ۸۰ سالگی وفات یافت. بنایی به دستور امیرعلیشیر نوایی بر مزارش ساخته شده است. گفته‌اند که چهار سفر پیاده به حج رفته که دو بار آن پا برهنه بوده است. تاریخ وفاتش را در مآخذ معتبر ۸۳۷ ق نوشته‌اند. جامی در نفحات‌الانس ۸۳۷ ق ثبت کرده و دولتشاه در تذکرة‌الشعراء ۸۳۵ ق و غیاث‌الدین خواندمیر در حبیب‌السیر ۸۳۷ ق آورده و در ترجمۀ فخری هروی از مجالس‌النفائس ۸۳۵ ق و در ترجمۀ حکیم شاه محمد ۸۳۷ ق ذکر شده است. شاه قاسم در میان اهل تصوف و در مردم عامه نفوذ بسیار داشت و دربارۀ او قائل به کرامات بودند و به علت سخنانی که گاه در غلبات اشواق بر زبان می‌راند، بعضی از متعصبان به او نسبت اباحه و الحاد می‌داده‌اند یا شاید این تهمت نتیجۀ حسدی بوده که برخی از معاصرانش، به علت نفوذ شدید او در میانۀ مردم، نسبت به وی داشتند. از آثارش می‌توان کلیات شامل مثنویات انیس‌العارفین ۵۸۳ بیت به بحر رمل مسدس، صد مقام یا مقامات العارفین یا مقامات السالکین یا تذکرة‌الاولیاء در بیان مقامات و اصطلاحات صوفیه، بیان واقعۀ دیدن امیرتیمور و هم‌چنین غزلیات و مقطعات و ملمعات گیلکی و ترکی و رباعیات؛ رسالۀ سؤال و جواب و رساله در بیان علم و رساله‌الامانة را نام برد. از کلیات آثار او نسخ متعددی در دست است و یک بار به همت سعید نفیسی در تهران به سال ۱۳۳۷ ش چاپ شده است. مهم‌ترین بخش کلیات قاسم انوار غزلیات اوست که متضمن معانی عرفانی و بیشتر شبیه به غزلیات مولانا جلال‌الدین رومی است. غزلیات قاسم انوار، از میان سایر اشعارش مشهورتر و زیباتر است. این غزلیات به شیوۀ شاعران غزل‌گو نیست که دنبال مضامین باریک و به‌کار بردن تشبیهات و استعارات تازه و کنایات خیال‌انگیز در وصف احوال مختلف خود یا معشوق یا ذکر اوصاف محبوبان می‌گشتند، بلکه بیانات ساده‌ای در ذکر احساسات و احوال و مقامات عارفی وارسته و جویای حقایق است. ارزش مثنویات سادۀ او در بیان معتقدات صوفیه و اصطلاحات و عقاید آنهاست که طبعاً به روش همگی آنها با تمثیلات و ذکر حکایات مناسب با مقام همراه است. سادگی بیان در این مثنویات، خاصه در انیس‌‌العارفین بهترین آرایش سخن شاعر است و آن را از مثنویات عاشقانۀ مقرون به اوصاف یا مثنویات مصنوع عهد که معمولاً با کلام دشوار ادیبانه همراه است، متمایز می‌‌کند.

اثرآفرینان (۱/ ۳۲۲)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۴/ ۲۵۲- ۲۶۴)؛ نفحات‌الانس (۵۹۰- ۵۹۳).